به رودهای جهان رفته بی قراری ما ...

ساخت وبلاگ
بسم الله ...سلام رفقای عزیزم نمیدونم چند نفرتون از قدیم هنوز سر میزنین ، خوشحال میشم اگر از رفقای قدیمی و یا حتی جدید هستین نظر بزارین تا کانال ایتامو خدمتتون آدرس بدم تشریف بیارین و حالتون رو هم به همین بهانه بپرسممنتظر هستم دوستان خوبم .برادرتون روح الهنقل شده که دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است .راوی حکایت می گوید رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود ، گفت من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم.گفتم این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی . گفت من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود .وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب،فضل از جا برخاست و گفت ایها العالم من برادری دارم که رافضی است ( یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم ، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید علی بن ابیطالب ، افضل و خلیفۀ به حقاست . شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم .ابوحنیفه گفت به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم همواره در میدان های جنگ ، آن دو بزرگوار ! ( ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد و این نشان می دهد که آن دو نفر ، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آن ها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد و چون علی را دوست نمی داشت طردش می کرد و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل ب به رودهای جهان رفته بی قراری ما ......
ما را در سایت به رودهای جهان رفته بی قراری ما ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shefaat بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 19:09